Welcome to www.Naghmeh.com
آن روز نزدیک به جادهای از اینجا دور
دختری نزدیک نردهای باریک پیچک پوش
هی مرا مینگریست
جواب سادهاش به دعوت دریا دیدگان
اشاره روشنی شبیه نمیایم تو بود
مثل تو بود...
که نزدیکتر از یک سلام پنهانی مرا از بارش نابهنگام بارانی بی مجال خبر دادو رفت
نه چتری با خود آورده بود
 نه انگار آشنایی در این حوالی
 نا آشــنا رو به شمال پیچک پوش پنجره های کوچک پلک بسته ای را در باد نشان داده بود
من... منظور ماه را نفهمیدم...
فقط ناگهان نردهای چوبی نازوک
پر از جوانه بیدو چراغو ستاره شد
او نبود...
او رفته بود و فقط روسری خیس پر از بوی گریه بر نردها پیدا بود
آنروز غروب من از نور خالص آسمان بودم
 آوازت داده بودم بیا...
یک دم انگار برگشتی!!!...
نگاهم کردی...
حسی غریب در باد نا بلد پر پر میزد
جز من کسی ترا ندیده بود
تو بوی آهوی خفته در پناه سخرهای خسته میدادی
تو در پس جامه های عزاداران در آینه پنهان بودی
تو بوی پروانه در سایه سار یاس میدادی.
حالا بیا برویم...
برویم پای هر پنجره روی هر دیوار و بر سنگ هر دامنه خطی از خواب دوستت دارم تنهایی را برای مردم ساده بنویسیم...

دلـــتـنـگی...
خیلی سختــــــــــــه . آدمو اذیت میکنه . میدونین همیشه همه چیزای بد بدون سود نیستنا همین دوری با دلتنگی بعضی وقتا در عین ناراحت که برامون پیش میاره سودایم داره...

ســــــود... 
باعث میشه قدر اون چیز یا کس رو بیشتر بدونیم و خودمونو در اون مورد بیشتر محک بزنیم کمترین چیزی که تو اون زمان متوجه میشیم اینه که واقعا به - - - 
پایبند هستیم یا نه...

زمـــان...
همون موقعی که یک فاصله بین دیدارامون پیش میاد...

تحـــمل...
سخته؟؟؟ قبول دارم اصلا سخت برا یک ثانیشه...

چیکار کنیم...
خب کاری نمیشه کرد جز اینکه تو این زمان بهترین وقتو داریم که - - - مون رو تو خودمون پرورش بدیم...

چـــرا دوری...
اینم میتونه دلایل زیادی داشته باشه ولی مهم اینه که تو این مدت بتونیم تحمل کنیمو پایبند باشیم اگه نتونیم و دنبال هزارتا چیز دیگه بریم پس اصلا دلتنگی معنی نمیده فقط داریم تظاهر میکنیم...

حرف آخر...
گل سنگم گل سنگم  چی بگم از دل تنگم مثل آفتاب اگه بر من نتابی سردمو بی رنگم
همه آهـــم همه دردم مثل طوفان پر گردم باد مستم که تو صحرا میپیچم دور تو میگردم
مثل بارون اگه نباری خبر از حال من نداری بی تو پرپر میشم دو روزه دلسنگت برام میسوزه

هدیه...
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
آره بازم منم همون مزاحم همیشگی
فدای مهربونیات چه میکنی با سرنوشت
دلم برات تنگ شده بود این نامرو برات نوشت
حال منو اگه بخوای رنگ گلای قالیه
جای نگاهت بد جوری تو سحن چشمام خالیه
ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه
از قصه هام هرچی بگم جون خودت بازم کمه
دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون
فریاد زدم یا تو بیا یا منو پیشش برسون
فدای تو نمیدونی بی تو چه زجری کشیدم
حقیقتو واست بگم به آخر خط رسیدم...



امشب عاشق نیست

                    برای عشقم

عشقم! تو خوابیده ای

و یک ساعت به نیمه شب باقی ست

می پیچی گاه به خود

با تبی که می آید و صبح

                     خسته

                       می خوابد

سکوت

بر صدای اقیانوس

                سایه انداخته است

از پله ها پایین که می آمدم

ماه

لای شیشه ی پنجره

                   خرد شده بود

                                  با رگهای باز

بغداد

برج بلند افسانه است

شهری پر از قالیچه های سحر آمیز

جایی در کتابهای روی میز تو

پنهان در اسرار

عشقم!

برگها

مثل رگهای ماه

پاره پاره می شوند از تشویش

سپیده دم خوابی ست در خانه ی معشوق

امشب

        عاشق

                نیست.




باران نبود گریه گردم

پرنده نبود پرپر زدم

با خیال پروزا از خود بیرون آمدیم به امید پنجره ای گشوده

بر سکوت دیوار قفس را در پرندها جا دادیم

باران نبود

پرنده نبود

و ما فقط گریه کردیم



یک شاخه سلام گل پیغام من است

بد نامی من تمام در نام من است

بد عهدی روزگارچون قافیه شد

بد رودکه این قافیه فرجام من است

* * * * * *

دست تو سبز تر از سبز حنا

چشم تو سبزتر ازجنگل پاک

روح تو سبز تر از سرو بلند

جامه ات سبزی صحرا دارد

عشوه ات سبزه فروش

حرف تو سبزه نواز

خانه ات سبزه سرا

با تو من سبز تر از چمن ها هستم

سبز بما ن

* * * * * *

اگه نیاد یه روز بارون           تشنه بشه زمینا مون

دریا رو بارون میکنم             به صحره ها می کشونم

 

اگه نیاد شبم سحر             دل بشه از غم ها پکر

خودم میرم پیش سحر         شب ها رو ا فسون میکنم

 

اگه نشه اون یار من            گره بیاد تو کار من

عاشق (هو) میشه دلم        عشقو هراسون میکنم

 

اگه دلش سنگه یارم            میخو اد که من دق بیارم

خنده می شم رو لبامو          اشکامو پنهون می کنم

 

حال که سبو پشت دره          ساقی خودش تشنه تره

سقا میشم با اشکامو           عالمومهمون میکنم

 

تو نیستی و صدای تو هوای خوب این خونه ست
صدای پای عطر گل صدای عشق دیونه ست
تو از من دور و من دلتنگ
آبادی و من ویرون
همیشه قصه این بوده
یکی خندون یکی گریون
همیشه مثل این بوده توی لحظه
توی یک دیدار
یه زخم از زهره لبخند
تمام عمر فقط یک بار
پس از اون زخم پروردن
پس از اون عادت و تکرار
ولی مثل یه روح اینو
یه نسیمه اونوره دیوار
خودت نیستی صدات مونده
صدات چشمامو گریونده
دلم روی زمین مونده
فقط از تو همین مونده
نفسهای عزیز من صدای پای شببوهاست
صدار باد و بوی نخل
هوای شرجی دریاست
سکوت اینجا صدای تو
هوا اینجا هوای تو
پر از تکرار این حرفم
دلم تنگه برای تو
همیشه قصه این بوده
یا مرگ قصه یا آهم
تح دریا چه عشق
می جوشند چشمه های غم
همیشه عشق یعنی ابر
غروب و غربت بارون
تو در من جوشش شعری
صدای لب بی روح
خودت نیستی صدات مونده
صدات چشمامو گریونده
صدات چشمامو گریونده
صدات چشم ....


گریه های خاموشت

سوگ پامچالان وبنفشه ها را

در خاطر بهاریم زنده می کند

بهار چهره تو

خالصی خوش اندیشه ام را

مهر داغ تابستان می زند

نمی دانم چه چیز را دوست بدارم

مهر تو را ؟

نوید تو را یا قهر تو را ؟

اگر به جشن یکرنگی خیالم پا نهی

دستمالی پر از شکوفه های سیب و بید مشک

به پای تو خواهم ریخت

گریه های تو را در زخم پایدار دلم تازیانه می زنم

پلکهای مرطوب تو ، تا چهار کنج دلم را می لرزاند

وقتی که پاییز از سر کم لطفیش خزان باغچه را به ارمغان می آورد

من در تک تک آه های بلند تو پرسه می زنم

در چشمان عشق آفرین تو

هزار دسته گل مهر به تماشا گذاشته اند

حبیب من !

وقتی که می خواندی

بستر آغوشت

خلوت آشتی کنان بهار با پرندهاست

بهار که می آید آشنایی می دهد

و بد می گریزد

زمانی خواهد رسید که تو مرا از جان و دل بخواهی

و آن زمانیست که من مرده ام

و بر مزارم صدها شقایق و پیچک

سبز سبز رویده اند



 

جلوی پنجره نشسته بودم و چشم انداخته بودم توی چشمای پنجره و به اشکاش پنجره توی نیمه شب نگاه می کردم . تقریبا تمام شب را نم نم بارون اومده بود .یواش یواش دیگه صبح شده بود و بارونم بند اومده بود ، خورشید داشت از یه گوشه از زمین خودشا نشون میاد و تیغهای نورانیشا به برگای فرش شده روی زمین و روی درخت می تابوند و رنگای طلایی و زرد و ....

بی اختیار به حیاط رسیده بودم و دور تا دور حیاط را روی برگا قدم می زدم ، اَه این برگا هم که هنوز خیسند و صدای خش خششون مثل بغض شده توی گلوشون .

نسیم قشنگ صبحگاهی هنوز داشت برگا را دونه دونه توی هوا حیرون می کرد ، تا می رسیدند به زمین نم دار ذهن من و کوچه هر دو به هوای اون پر می کشید . کوچه برای نشستن برگ روی تنش و من برای نوازش برگ . به این فکر رفتم که خدا چه مهربونه برگ مرده چه احساسی داره ....

ولی ما آدما زندمون چه احساسی ؟!!!

شایدم خیلیهامون احساس هم نداشته باشیم !!!...

برگ نه تن خسته از عابر کوچه را و نه حیاط خونه و نه برای نوازشم نشست ، برگ روی یه دیوار نشست .

وقتی دستمو دراز کردم که برگا از روی دیوار بردارم توی دستم یه قلموی خشن احساس کردم تازه به خودم اومدم ، دنبال یه جا می گشتم تا ادامه نقاشیما روش بکشم . هر چی به دور و برم نگاه کردم دیدم همه جا خط خطیه و چند تا بوم کهنه بیشتر نیست . بی اختیار به دور تا دور اتاق خیره شدم تازه متوجه شده بودم که اتاق من که پنجره نداره که اگه خونمون حیاط داشت بخوام از پشت شیشه هاش حیاط را نگاه کنم ...

When you practice ALL the teachings of Love - then you return home to God Kriya Yoga is the solution to all problems - because Kriya Yoga leads you back home to god

 

انتظار تو فقط مال منه

سهم من از تو افسوس تو را نداشتنه

همه با همدیگه هستند

همه خیلی ها را دارند

یکی هست که وقت گریه سر رو شونه هاش بزارن

ولی من از همه دنیا تو را داشتم ، تو را داشتم

وقتی گریه می کردم سر رو شونت میگذاشتم

همه تنهایی ها مال من بود، مال من بود

هر چی با همدیگه بودیم واسه من خیلی کم بود

بودن تو جرات پرواز برای این بال شکسته است

داشتن تو لذت لبخند

صدای این لبهای بسته است

دارم از عطش می میرم

ابر من کجا می باری

تن من خشکید و پوسید

تو به سبزه ها می باری

انتظار تو فقط مال منه

سهم من از تو افسوس تو را نداشتنه

همه با همدیگه هستند

همه خیلی ها را دارند

یکی هست که وقت گریه سر رو شونه هاش بزارن

ولی من از همه دنیا تو را داشتم ، تو را داشتم

وقتی گریه می کردم سر رو شونت میگذاشتم

همه تنهایی ها مال من بود مال من بود

هر چی با همدیگه بودیم واسه من خیلی کم بود
                                                                                        Teaching of love from God - with complete online initiation to the holy science of Kriya Yoga On your wings of Love

- on your way to God
       Teaching of love from God - with complete online initiation to the holy science of Kriya Yoga

 

اینم تقدیم به اونی که زندگی من براش یه خواب رویایی بود . من براش یه دلقک و یه بازیچه

بعشق چهره لیلی دل بیچاره مجنون شد

ببوی سنبل زلفش دماغ عقل مفتون شد

چو بلبل در گلستان سر زلفش همی نالم

از آندم کز غم عشقش دلم چون غنچه پر خون شد

همی گویم که درد دل به وصل او دوا سازم

ولی میبینم از هجرش که درد دیگر افزون شد

سر زلف سیه دیدم شدم شیدا و سودائی

ندانم تا دل مسکین در آن دام بلا چون شد

برو ای عقل از عاشق مجو رای خردمندی

که عشقش در درون آمد زخلوت عقل بیرون شد

بیاور ساقیا جامی که مستم توبه بشکستم

بگو مطرب نوایی خوش که لیلی یار مجنون شد

چرا گوئی دل از دستت نباید داد ای سید ؟

مکن عیب من بیدل که کار از دست بیرون شد

 
میون این همه کوچه

که به هم پیوسته

کوچه قدیمی ما، کوچه بن بسته

دیوار کاهگلی یک باغ خشک

که پر از شعرای یادگاریه

مونده بین ما و اون رود بزرگ

که همیشه مثل بودن جاریه

صدای رود بزرگ

همیشه تو گوش ماست

این صدا لالائیه

خواب خوب بچه هاست

کوچه اما هرچی هست

کوچه خاطره هاست

اگه تشنه ست اگه خشک

مال ماست

کوچه ماست

توی این کوچه بدنیا اومدیم

توی این کوچه داریم پا می گیریم

یه روز هم مثل پدر بزرگ باید

تو همین کوچه بن بست بمیریم

اما ما عاشق رودیم مگه نه؟

نمی تونیم پشت دیوار بمونیم

ما یک عمر تشنه بودیم مگه نه؟

نباید آیه حسرت بخونیم

میون این همه کوچه که به هم پیوسته

کوچه قدیمی ما کوچه بن بست

دست خستمو بگیر

دست خستمو بگیر

تا دیوار گلی رو با همدیگه خراب کنیم

یه روزی

هر روزی باشه

دیر یا زود

می رسیم با هم به اون رود بزرگ

تنای تشنمونو می زنیم به پاکی زلال رود

به پاکی زلال رود

دست خستمو بگیر

دست خستمو بگیر

تا دیوار گلی رو خراب کنیم

 

نظرات 3 + ارسال نظر
دنیا شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 03:16 ب.ظ

salam
aval in ke mamnon mano ghabele in donesty ke manam nazare khodam o begam va dovom in ke vaghan kare nazie o fantezie
man ke vaghean khosham omad malome kheili khosh salighi
khoshhal shodam

سميه چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 07:10 ق.ظ

سلام
خيلی خوب بود
اميدوارم هر روز موفق تر از ديروز باشيد

مهدی------- دفتر عشق سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 08:35 ب.ظ http://daftareshghe.blogsky.com/

سلام داداشی خوبم...خوبی؟ خوشی؟ چطوری؟.... خیلی مطالب زیبایی نوشتی . موفق باشی داداشی... منتظرم. یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد